عشق نسل قدیم
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند:
"شما چطور شصت سال باهم زندگی کردید؟؟؟"
گفتند:
"ما متعلق به نسلی هستیم که
وقتی چیزی خراب میشد تعمیرش میکردیم...
نه تعویض"
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند:
"شما چطور شصت سال باهم زندگی کردید؟؟؟"
گفتند:
"ما متعلق به نسلی هستیم که
وقتی چیزی خراب میشد تعمیرش میکردیم...
نه تعویض"
تلفن همراه پیرمردی که توی اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد
به زحمت , با دست های لرزان تلفن را از جیبش در آورد
هرچه تلفن را در مقابل صورتش, عقب و جلو برد , نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند
رو به من کرد و گفت : ببخشید آقا, چی نوشته ؟
گفتم: " همه چیزم ".
پیرمرد: الو سلام عزیزم...
دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخند به من گفت : همسرم هست...
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
Alternative content
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس ebrahim4369.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.